کلمه جو
صفحه اصلی

مثل خرس تیرخورده

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> مثل خرس تیرخورده
بسیار خشمگین
مثال:
دیدم مثل خرس تیرخورده ای که در قفس افتاده باشد، هن هن کنان و عرق ریزان دور اتاق قدم می زند و از چشم هایش آتش می بارد...
( تلخ و شیرین – جمال زاده )


کلمات دیگر: