معنی اصطلاح -> ناز کسی را کشیدن / خریدن
کسی را ناز و نوازش کردن؛ کسی را بسیار عزیز داشتن
مثال:
آن قدر مهربانی کرد و آن قدر نازم را کشید که همه ی اینها را از دلم درآورد.
( زن زیادی – جلال آل احمد )
کسی را ناز و نوازش کردن؛ کسی را بسیار عزیز داشتن
مثال:
آن قدر مهربانی کرد و آن قدر نازم را کشید که همه ی اینها را از دلم درآورد.
( زن زیادی – جلال آل احمد )