کلمه جو
صفحه اصلی

پا سست کردن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> پا سست کردن
بی تصمیمی / تردید نشان دادن
مثال:
او سیاستمدار قاطعی نبود و در بزنگاه ها پا سست می کرد.


کلمات دیگر: