( چپ رفتن و راست آمدن یا رفتن ) معنی اصطلاح -> چپ رفتن و راست آمدن / رفتن
پی درپی / به تکرار / در هر موقعیتی [ کاری را انجام دادن ]
مثال:
این پسرخاله ما را ذله کرده، چپ می ره، راست می ره از ما پول می خواد، هربار هم می گه که همین روزها همه ی بدهیشو پس می ده.
پی درپی / به تکرار / در هر موقعیتی [ کاری را انجام دادن ]
مثال:
این پسرخاله ما را ذله کرده، چپ می ره، راست می ره از ما پول می خواد، هربار هم می گه که همین روزها همه ی بدهیشو پس می ده.