معنی اصطلاح -> پای چیزی ایستادن
مسئولیت / عواقب چیزی را پذیرفتن؛ در مورد چیزی ثابت قدم بودن
مثال:
کسی که خربزه می خورد باید پای لرزش هم بنشیند.
مسئولیت / عواقب چیزی را پذیرفتن؛ در مورد چیزی ثابت قدم بودن
مثال:
کسی که خربزه می خورد باید پای لرزش هم بنشیند.