پوچي , بي مغزي , بيهودگي , کار بيهوده , بطالت
سفاهه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
سفاهة. [ س َ هََ ] (ع مص ) نادان و تنگ خرد شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سفاهت شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی سَفَاهَةٌ: کم عقلی و نداشتن رأی ثابت( از کلمه سفه به معنای خفت نفسی است که از کمی عقل ناشی میشود )
ریشه کلمه:
سفه (۱۱ بار)
ریشه کلمه:
سفه (۱۱ بار)
wikialkb: سَفَاهَة
کلمات دیگر: