کلمه جو
صفحه اصلی

عبدالرؤوف

لغت نامه دهخدا

عبدالرؤوف. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) سید جلال الدین ابوالمعالی عبدالرؤوف بن الحسین بن احمدبن السیدابی. از شعراء بود واو راست : دیوانی در شعر. ( از الذریعه ج 9 ص 586 ).

عبدالرؤوف. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) سید ساجدین بن سیدهاشم بن علی بن مرتضی. از شعرا بود، و او راست : دیوانی در شعر. ( از الذریعه ج 9 ص 686 ). و رجوع به روضات الجنات ص 542 شود.

عبدالرؤوف . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) سید جلال الدین ابوالمعالی عبدالرؤوف بن الحسین بن احمدبن السیدابی . از شعراء بود واو راست : دیوانی در شعر. (از الذریعه ج 9 ص 586).


عبدالرؤوف . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) سید ساجدین بن سیدهاشم بن علی بن مرتضی . از شعرا بود، و او راست : دیوانی در شعر. (از الذریعه ج 9 ص 686). و رجوع به روضات الجنات ص 542 شود.



کلمات دیگر: