کلمه جو
صفحه اصلی

ضن ء

لغت نامه دهخدا

ضن ء. [ ض َن ْءْ / ض ِن ْءْ ] ( ع اِ ) بسیاری نسل و فرزند ( واحد ندارد، مانند نفر ). ج ، ضُنوء. ( منتهی الارب ).

ضن ء. [ ض ِن ْءْ / ض َن ْءْ ] ( ع اِ ) اصل و جایگاه. گویند: هو فی ضن ء صدق. || کان. ( منتهی الارب ). معدن.

ضن ء.[ ض َن ْءْ ] ( ع مص ) ضَناءة. ضُنوء. بسیاربچه شدن زن و غیر آن. ( منتهی الارب ). بسیارفرزند شدن زن. بسیار شدن کودک. ( تاج المصادر ). || بسیار شدن شتران. || رفتن و پنهان شدن. ( منتهی الارب ).

ضن ء. [ ض َن ْءْ / ض ِن ْءْ ] (ع اِ) بسیاری نسل و فرزند (واحد ندارد، مانند نفر). ج ، ضُنوء. (منتهی الارب ).


ضن ء. [ ض ِن ْءْ / ض َن ْءْ ] (ع اِ) اصل و جایگاه . گویند: هو فی ضن ء صدق . || کان . (منتهی الارب ). معدن .


ضن ء.[ ض َن ْءْ ] (ع مص ) ضَناءة. ضُنوء. بسیاربچه شدن زن و غیر آن . (منتهی الارب ). بسیارفرزند شدن زن . بسیار شدن کودک . (تاج المصادر). || بسیار شدن شتران . || رفتن و پنهان شدن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: