صاقع. [ق ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از صقع. بر سر زننده. || دیک ٌ صاقع؛ خروس بابانگ. ( منتهی الارب ). || دروغگو. ( اقرب الموارد ). صَه ْ یا صاقع؛ یعنی خاموش شو ای دروغگو. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).