مره یا خیل شازه
شأزه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( شأزة ) شأزة. [ ش َءْ زَ ] ( ع اِ ) مرة. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) خیل شأزة؛ اسبان فربه. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
شازه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) مصحف شاره. در صحاح الفرس در لغت شاره گوید و بروایتی شازه. و این تصحیف است چون درقصیده ناصرخسرو و نیز در شعر منجیک در قافیه آمده است. رجوع به شاره شود.
شازه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) مصحف شاره. در صحاح الفرس در لغت شاره گوید و بروایتی شازه. و این تصحیف است چون درقصیده ناصرخسرو و نیز در شعر منجیک در قافیه آمده است. رجوع به شاره شود.
شأزة. [ ش َءْ زَ ] (ع اِ) مرة. (اقرب الموارد). || (ص ) خیل شأزة؛ اسبان فربه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: