کلمه جو
صفحه اصلی

شاش کردن

فارسی به انگلیسی

to piss, to urinate


فرهنگ فارسی

شاشیدن

لغت نامه دهخدا

شاش کردن.[ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شاشیدن. رجوع به شاشیدن شود.


کلمات دیگر: