کلمه جو
صفحه اصلی

طبایعی

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - حکیمی که آدمی را آفریده از چهار طبیعت ( طبایع اربع ) می داند . ۲ - حکیمی که طبیعت و دهر را خالق جهان می دانست .

( صفت ) ۱ - حکیمی که آدمی را آفریده از چهار طبیعت ( طبایع اربع ) می داند . ۲ - حکیمی که طبیعت و دهر را خالق جهان می دانست .
بعض حکمائ متقدمین که آدمی را آفریده از چهار طبیعت میشناختند .

لغت نامه دهخدا

طبایعی. [ طَ ی ِ ] ( ص نسبی ) رجوع به طبائعی شود.

طبائعی. [ طَ ءِ ] ( ص نسبی ) بعض حکماءِ متقدمین که آدمی را آفریده از چهار طبیعت ( طبائع اربع ) میشناختند. || به اصطلاح برخی دیگر از دانشمندان کسانی که دهر و روزگار را آفریدگار مردم و حیوان وسایر مخلوقات میشناختند. بعبارت دیگر دهری : این سؤال طبیعی است و معروف است میان طباعیان. ( جامعالحکمتین ناصرخسرو چ هَ. کربن و معین ص 295 ).


کلمات دیگر: