کرانه جوی . کناره رودبار
ضفه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ضفة. [ ض ِف ْ ف َ ] (ع اِ) کرانه ٔ جوی (بفتح اول نیز آمده ). کرانه ٔ چاه (بفتح اول نیز آمده ). کناره ٔ رودبار. (منتهی الارب ).
( ضفة ) ضفة. [ ض َف ْ ف َ ] ( ع مص ) یک بار انبوهی کردن بر آب. || ضفةُ الماء؛ یک بار ریختن آب. || ( اِ ) ضفةُ القوم ؛ جماعت قوم. ( منتهی الارب ).گروه مردم. ( مهذب الاسماء ). || ضفةُ الشخب ؛ آنکه شیرش بسیار به یک کشیدن آید. ( منتهی الارب ).
- ضفتا الوادی و الحیزوم ( مثنی ) ؛ دو طرف رودبار و سینه. ( منتهی الارب ).
- ضَفّةُ البئر ( بکسر اول بیشتر آید ) ؛ کرانه چاه. ( منتهی الارب ).
- ضفّةُ البحر ؛ کنار دریا. ضفیر البحر.
- ضفّةُ النّهر ( بکسر اول نیز آید ) ؛ کرانه جوی. ( منتهی الارب ). کناره جوی. ( منتخب اللغات ) ( مهذب الاسماء ). لب جوی. ( دهار ).
ضفة. [ ض ِف ْ ف َ ] ( ع اِ ) کرانه جوی ( بفتح اول نیز آمده ). کرانه چاه ( بفتح اول نیز آمده ). کناره رودبار. ( منتهی الارب ).
- ضفتا الوادی و الحیزوم ( مثنی ) ؛ دو طرف رودبار و سینه. ( منتهی الارب ).
- ضَفّةُ البئر ( بکسر اول بیشتر آید ) ؛ کرانه چاه. ( منتهی الارب ).
- ضفّةُ البحر ؛ کنار دریا. ضفیر البحر.
- ضفّةُ النّهر ( بکسر اول نیز آید ) ؛ کرانه جوی. ( منتهی الارب ). کناره جوی. ( منتخب اللغات ) ( مهذب الاسماء ). لب جوی. ( دهار ).
ضفة. [ ض ِف ْ ف َ ] ( ع اِ ) کرانه جوی ( بفتح اول نیز آمده ). کرانه چاه ( بفتح اول نیز آمده ). کناره رودبار. ( منتهی الارب ).
ضفة. [ ض َف ْ ف َ ] (ع مص ) یک بار انبوهی کردن بر آب . || ضفةُ الماء؛ یک بار ریختن آب . || (اِ) ضفةُ القوم ؛ جماعت قوم . (منتهی الارب ).گروه مردم . (مهذب الاسماء). || ضفةُ الشخب ؛ آنکه شیرش بسیار به یک کشیدن آید. (منتهی الارب ).
- ضفتا الوادی و الحیزوم (مثنی ) ؛ دو طرف رودبار و سینه . (منتهی الارب ).
- ضَفّةُ البئر (بکسر اول بیشتر آید) ؛ کرانه ٔ چاه . (منتهی الارب ).
- ضفّةُ البحر ؛ کنار دریا. ضفیر البحر.
- ضفّةُ النّهر (بکسر اول نیز آید) ؛ کرانه ٔ جوی . (منتهی الارب ). کناره ٔ جوی . (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). لب جوی . (دهار).
کلمات دیگر: