آنچه بتوالی بر طبقها بود
طبق طبق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
طبق طبق. [ طَ ب َ طَ ب َ ] ( ق مرکب ) آنچه بتوالی بر طبقها بود. کنایه است از تعداد بسیار :
ببین به دیده انصاف نظم خاقانی
طبق طبق ز جواهر بر انتخاب بریز.
افاده ها طبق طبق .
ببین به دیده انصاف نظم خاقانی
طبق طبق ز جواهر بر انتخاب بریز.
خاقانی.
- امثال :افاده ها طبق طبق .
کلمات دیگر: