کلمه جو
صفحه اصلی

شارندگی

فارسی به انگلیسی

fluorescence, flux


لغت نامه دهخدا

شارندگی. [ رَ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی شارنده. رجوع به شارنده و شاریدن شود.


کلمات دیگر: