کلمه جو
صفحه اصلی

عبادانی

لغت نامه دهخدا

عبادانی. [ ع َب ْ با ] ( ص نسبی ) نسبت است به عبادان ( آبادان ) که شهری است بنواحی بصره. رجوع به عبادان شود. ( از اللباب ).

عبادانی. [ ع َب ْ با ] ( اِخ ) یا آبادانی. ابوبکر احمدبن سلیمان بن ایوب بن اسحاق بن عبدةبن ربیع العبادانی ساکن بغداد بود و از علی بن حرب طائی روایت کند و حاکم ابوعبداﷲ و ابوعلی بن شاذان از وی روایت دارند. ( از اللباب ).

عبادانی . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) یا آبادانی . ابوبکر احمدبن سلیمان بن ایوب بن اسحاق بن عبدةبن ربیع العبادانی ساکن بغداد بود و از علی بن حرب طائی روایت کند و حاکم ابوعبداﷲ و ابوعلی بن شاذان از وی روایت دارند. (از اللباب ).


عبادانی . [ ع َب ْ با ] (ص نسبی ) نسبت است به عبادان (آبادان ) که شهری است بنواحی بصره . رجوع به عبادان شود. (از اللباب ).



کلمات دیگر: