تریدن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
رمیدن رمیدن و گریختن رمیدن و شوریدن مرادف توریدن .
لغت نامه دهخدا
تریدن . [ ت ُ دَ ] (مص ) رمیدن . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرا) (آنندراج ). رمیدن و گریختن . (ناظم الاطباء). رمیدن و شوریدن ، مرادف توریدن . (فرهنگ رشیدی ).
تریدن. [ ت َ دَ ] ( مص ) بیرون کشیدن. ( فرهنگ جهانگیری ). کشیدن و بیرون آوردن. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کشیدن. ( غیاث اللغات )( فرهنگ رشیدی ). تزیدن. ( برهان ). و اصح بمعنی کشیدن ،تزیدن باشد. ( فرهنگ رشیدی ). و رجوع به تزیدن شود.
تریدن. [ ت ُ دَ ] ( مص ) رمیدن. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( غیاث اللغات ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رمیدن و گریختن. ( ناظم الاطباء ). رمیدن و شوریدن ، مرادف توریدن. ( فرهنگ رشیدی ).
تریدن. [ ت ُ دَ ] ( مص ) رمیدن. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( غیاث اللغات ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رمیدن و گریختن. ( ناظم الاطباء ). رمیدن و شوریدن ، مرادف توریدن. ( فرهنگ رشیدی ).
تریدن . [ ت َ دَ ] (مص ) بیرون کشیدن . (فرهنگ جهانگیری ). کشیدن و بیرون آوردن . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کشیدن . (غیاث اللغات )(فرهنگ رشیدی ). تزیدن . (برهان ). و اصح بمعنی کشیدن ،تزیدن باشد. (فرهنگ رشیدی ). و رجوع به تزیدن شود.
واژه نامه بختیاریکا
( تَرِیدِن ) توانستن
پیشنهاد کاربران
تریدن ( toridan ) : [اصطلاح نانوایی] وقتی نان را به دیواره تنور می چسبانند ممکن است قسمتی از خمیر به دیواره نچسبد و به کف تنور بیفتد این کار را تریدن نون می گویند.
کلمات دیگر: