کلمه جو
صفحه اصلی

از دست دادن

فارسی به انگلیسی

outgrow, lapse, lose, sacrifice, waste

lapse, lose, sacrifice, waste


فارسی به عربی

افقد , رمیة خاطیة

مترادف و متضاد

tine (فعل)
گم کردن، از دست دادن

lose (فعل)
گم کردن، تلف کردن، شکست خوردن، از دست دادن، باختن، مفقود کردن، زیان کردن

miss (فعل)
گم کردن، اشتباه کردن، خطا کردن، نداشتن، فاقد بودن، از دست دادن، احساس فقدان چیزی را کردن

unhand (فعل)
رها کردن، ول کردن، از دست دادن، از دست باز کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) فاقد شدن گم کردن ( چیزی را ) .

واژه نامه بختیاریکا

دَر نُهادن

جدول کلمات

فقدان

پیشنهاد کاربران

اتلاف

از دست دادن: نابود کردن.
( ( اکنون بگو تا چون مال از دست دادی و دوست چون به دست آوردی؟
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۱٠ ) .

- بای ، بای دادن ؛ باختن. از دست دادن. بر باد دادن :
لیلی ز عشوه های تو دل بای داده است
شیرین ز جلوه های تو خاطرنگاره ای.
حاذق گیلانی ( از فرهنگ نظام ) .

ضرر کردن


کلمات دیگر: