کلمه جو
صفحه اصلی

از جان گذشته

فارسی به عربی

سریر , مستمیت

مترادف و متضاد

desperado (صفت)
از جان گذشته

desperate (صفت)
بسیار سخت، از جان گذشته، ناامید، بسیار بد، بی امید، بی چاره، فرومانده

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن کس آن کسی که برای کشته شدن و مردن آماده است کسی که آماد. جانبازی و فداکاری است : ( از جان گذشته را بمدد احتیاج نیست ) .

فرهنگ معین

( ~. گُ ذَ تِ ) (ص مر. ) آن که برای مردن و کشته شدن آماده است .

لغت نامه دهخدا

ازجان گذشته. [ اَ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه برای مردن و کشته شدن آماده است :
ازجان گذشته را بمدد احتیاج نیست.

واژه نامه بختیاریکا

قید زیدِه

پیشنهاد کاربران

فدایی


کلمات دیگر: