( اسم ) اندرون دهان بج .
در اصطح محجلی کوهستان های کرمان بجای بچه بکار میرود اعم از حیوانات و حشره و انسان .
در اصطح محجلی کوهستان های کرمان بجای بچه بکار میرود اعم از حیوانات و حشره و انسان .
بچ . [ ب َ ] (اِ) در اصطلاح محلی کوهستان های کرمان بجای بچه بکار میرود اعم از حیوانات و حشره و انسان . مثل : مگسها بچ دادند؛ یعنی زنبوران عسل بچه پراندند.
پوربهای جامی (از فرهنگ نظام ).
(گنابادی) بُچْ؛ درون و داخل دهان.