مترادف تصفیه : تزکیه، تهذیب، پالایش، پاک سازی، فیلتر، تفریغ حساب، رفع اختلاف، پاک کردن، پالودن، صاف کردن ، رفع اختلاف کردن
متضاد تصفیه : آلودن
برابر پارسی : پالایش
filtration, liquidation, purgation, purge, purification, refinement
filtration, refining, refinement, [fig.] settlement
تسويه , از بين رفتن , واريز حساب , نابودي
تزکیه، تهذیب ≠ آلودن
پالایش
پاکسازی، فیلتر
تفریغحساب، رفع اختلاف
پاک کردن، پالودن، صاف کردن
۱. تزکیه، تهذیب
۲. پالایش
۳. پاکسازی، فیلتر
۴. تفریغحساب، رفع اختلاف
۵. پاک کردن، پالودن، صاف کردن ≠ آلودن
۶. رفع اختلاف کردن
تصفیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص )صافی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد). روشن و صافی کردن . (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). روشن کردن . (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء). صاف کردن و پاک نمودن . (غیاث اللغات ). روشن کردن و پاک نمودن . (آنندراج ). پالودن . پالایش . (یادداشت مرحوم دهخدا). || (اِمص ) در تداول فارسی صافی و روشن . (از ناظم الاطباء). || پاکی و پاکیزگی . || صلح و آشتی . || بند و بست . || ترتیب و انتظام و آرایش . (ناظم الاطباء). و با کردن و شدن و نمودن بکار رود.
- تصفیه ادارات یا سازمانها ؛ اعضای ناصالح را معزول کردن و کسان شایسته بجای آنان آوردن .
۱. پاک کردن؛ پاکیزه ساختن.
۲. صافی کردن؛ بیآلایش کردن چیزی؛ خالص کردن؛ پالودن.
۳. امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن.
۴. رفع اختلاف کردن.
〈 تصفیهٴ حساب: = تسویهحساب