کلمه جو
صفحه اصلی

ترشیدن

فارسی به انگلیسی

to become sour, turn acid, to get rancid, to ferment, acidify, to turn acid

to become sour, to turn acid, to get rancid


acidify, sour


فرهنگ فارسی

ترش شدن، ترش مزه شدن، ترشیده:ترش شده
ترش شدن و انقلاب و حالت تخمیر در چیزی ظاهر شدن اگر آن طعام نترشیدی و قی نکردی جزو آدمی خواست شدن .

لغت نامه دهخدا

ترشیدن. [ ت ُ / ت ُرُ دَ ] ( مص ) ترش شدن و انقلاب و حالت تخمیر در چیزی ظاهر شدن. ( ناظم الاطباء ) : اگر آن طعام نترشیدی و قی نکردی جزو آدمی خواست شدن. ( فیه مافیه ).

فرهنگ عمید

۱. ترش شدن، ترش مزه شدن.
۲. فاسد شدن مواد خوراکی.
۳. [عامیانه، مجاز] گذشتن سن دختر مجرد از سن ازدواج.

دانشنامه آزاد فارسی

تُرشیدن (souring)
تغییر شراب به سبب قرار گرفتن در معرض هوا، به مدت طولانی. اتانول شراب در هوا (اکسیژن) به اسید اتانوئیک تبدیل می شود. مزۀ ترش حاصل به سبب وجود اسید اتانوئیک (اسید استیک) است.
CH۲CH۲OH(aq) + O۲(g)→ CH۳COOH(aq) + H۲O(l)

واژه نامه بختیاریکا

تُرُشِستِن


کلمات دیگر: