کلمه جو
صفحه اصلی

اروق

فارسی به انگلیسی

belch

فرهنگ فارسی

( آروق ) ( اسم ) آروغ در بیت ذیل از اوحدی با عیوق قافیه آمده و شاید تسامح شاعراست : با چنین خوردن و چنین آروق که بری رخت خویش بر عیوق .
نام محلی در گزی دو راهه بناب
( اسم ) خانواده دودمان خویشان اعقاب .
زرد آلو

فرهنگ معین

( اَ ) [ تر - مغ . ] ( اِ. ) = اروغ . اوروغ . اوروق : خانواده ، دودمان ، خویشان .

لغت نامه دهخدا

اروق . [ اَ ] (ترکی ، اِ) به ترکی مشمش است . (فهرست مخزن الادویة). اروک . (تحفه ٔحکیم مؤمن ). زردآلو. و امروز ترکان اَریک گویند.


( آروق ) آروق. ( اِ ) این کلمه را اوحدی به معنی آروغ آورده و با عیّوق قافیه کرده است و این تسامحی است شایسته بی قیدی و وارستگی این مرد :
با چنین خوردن و چنین آروق
کی بری رخت خویش بر عیّوق ؟
اوحدی.

آروق. ( اِخ ) نام محلی در 2700گزی دوراهه بناب ، میان قلعه جق و حسین آباد.
اروق. [ اَ وَ ] ( ع ص ) اسبی که سوار آن نیزه را میان هر دو گوش آن دراز کرده باشد. ( منتهی الارب ). مقابل اَجم . || آنکه دو دندان علیای او دراز باشد. ( منتهی الارب ). درازدندان. ( زوزنی ).دندان دراز. ( مهذب الاسماء ). ج ، روق. ( منتهی الارب ).

اروق. [ اَ ] ( ترکی - مغولی ، اِ ) اروغ. اولاد. احفاد. خاندان : و گفت خدای بزرگ چنگیزخان و اروق او را برکشید. ( جامع التواریخ رشیدی ).

اروق. [ اَ ] ( ترکی ، اِ ) به ترکی مشمش است. ( فهرست مخزن الادویة ). اروک. ( تحفه ٔحکیم مؤمن ). زردآلو. و امروز ترکان اَریک گویند.

اروق. [ ] ( اِخ ) برادر بوقا معاصر سلطان احمد و ارغون ایلخانان ایران. و اروق حاکم بغداد بود. ( حبیب السیر جزو 1 از ج 3 ص 43 و 44 ).

اروق . [ ] (اِخ ) برادر بوقا معاصر سلطان احمد و ارغون ایلخانان ایران . و اروق حاکم بغداد بود. (حبیب السیر جزو 1 از ج 3 ص 43 و 44).


اروق . [ اَ ] (ترکی - مغولی ، اِ) اروغ . اولاد. احفاد. خاندان : و گفت خدای بزرگ چنگیزخان و اروق او را برکشید. (جامع التواریخ رشیدی ).


اروق . [ اَ وَ ] (ع ص ) اسبی که سوار آن نیزه را میان هر دو گوش آن دراز کرده باشد. (منتهی الارب ). مقابل اَجم ّ. || آنکه دو دندان علیای او دراز باشد. (منتهی الارب ). درازدندان . (زوزنی ).دندان دراز. (مهذب الاسماء). ج ، روق . (منتهی الارب ).


دانشنامه عمومی

آروق. روستای آروق یکی از روستاهای شهرستان ملکان است که در سه کیلومتری شرق این شهر قرار گرفته است این روستا که طی چندین سال گذشته بر اثر توسعه زیاد و مهاجرت از حالت روستا خارج گردیده است به عنوان یکی از مطرحترین و فعالترین بخشهای شهرستان ملکان به شمار می رود.
شغل اصلی مردم این روستا کشاورزی (باغداری و زراعت) بوده که در کنار آن به دامداری، شغل های اداری و خدماتی نیز مشغول هستند.
از لحاظ جمعیتی آمار روستای آروق بدین صورت می باشد:
تعداد خانوار: ۱۳۰۰ - جمعیت ۵۲۳۲ نفر - جمعیت مرد: ۲۷۳۲ نفر - زن: ۲۵۰۰ نفر - جمعیت باسواد: ۳۷۵۰ نفر.

واژه نامه بختیاریکا

( آروق ) قارِشت

پیشنهاد کاربران

البته نام روستای آریخ تلفظ می شود که به زبان ترکی است وبه معنای هوشیار وبیدار می باشد که در زمان قدیم اشتباها آروق نوشتند
از طرفی یکی مردم آریخ

نام اصلی این روستا ariq میباشد. که در ترکی به معنی پاک میباشد

این واژه با پیشوند" آ" که پادواژه می سازد و پسوند"ق" یا "ک" که اندازه را کوچک می شمارد ، به همراه "رو" ساخته شده است. و به مانای برگشتن کوچک است


کلمات دیگر: