( اسم ) قسمی پنیر پر روغن .
پرچک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پرچک. [ پ َ چ َ ] ( اِ ) قطعه. تکه. پرچه. قالب ( در پنیر ). پنیر پرچک ؛ قسمی پنیر پُرروغن.
دانشنامه عمومی
پرچک ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
پرچک (سرباز)
پرچک (مسجدسلیمان)
پرچک (سرباز)
پرچک (مسجدسلیمان)
wiki: ایران است.
این روستا در دهستان نسکند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۶ نفر (۲۰خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان نسکند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۶ نفر (۲۰خانوار) بوده است.
wiki: بخش مرکزی شهرستان مسجدسلیمان در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان جهانگیری قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۵ نفر (۹خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان جهانگیری قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۵ نفر (۹خانوار) بوده است.
wiki: پرچک (مسجدسلیمان)
گویش مازنی
/parchek/ استخوان سینه - پرسینه ی پرندگان
۱استخوان سینه ۲پرسینه ی پرندگان
واژه نامه بختیاریکا
( پِرچَک ) نی های بسیار باریک روییده در آب
کلمات دیگر: