کلمه جو
صفحه اصلی

بگرام

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۴°۵۸′۰۰″ شمالی ۶۹°۱۷′۳۴″ شرقی / ۳۴٫۹۶۶۶۷°شمالی ۶۹٫۲۹۲۷۸°شرقی / 34.96667; 69.29278نبو
بَگرام (به یونانی: Alexandria of the Caucasus/اسکندریه قفقاز و بعدها Kapisa/کاپیسا) شهری باستانی در هشتاد کیلومتری شمال کابل و در ولایت (استان) پروان افغانستان است. این شهر کوچک به نسبت این که اولین پایگاه هوایی اردو (ارتش) افغانستان در آنجا بنا شده است صاحب شهرت شد. نواحی بگرام دارای زمین های حاصلخیز و تاکستان های وسیع بوده و به خاطر تلاقی چند رودخانه از زمان های باستان مورد توجه شاهان و امپراتوران قرار داشت. اکنون قریه جات سرسبزش که در کنار دریا قرار دارد به تفرجگاه مردم کابل مبدل شده است.
بگرام از دو کلمه سانسکریت مشتق شده یعنی «باگ» و «رام» به مفهوم «باغ رام» یا «باغ خدا». میر غلام محمد غبار می نویسد: «مقتدرترین پادشاه کوشانی افغانستان کانیشکا که بین سالهای ۱۲۰ و ۱۶۰ میلادی سلطنت کرد، پایتخت خود را از شمال هندوکش به جنوب هندوکش منتقل ساخت و بگرام را مرکز تابستانی و پیشاور را پایتخت زمستانی خود قرار داد.»
بگرام قدمت چند هزار ساله دارد چنانچه در حدود دو هزار سال قبل آنچنان معمور و آبادان بود که شهنشاه کوشانی (کنیشکا) بین سال های ۱۲۰ و ۱۶۰ میلادی پایتخت خود را از شمال هندوکش به جنوب هندوکش منتقل ساخته بگرام را مرکز تابستانی و پشاور را پایتخت زمستانی خود قرار داد. بگرام در عهد کوشانیان مناسبات بازرگانی در بین آسیای مرکزی و دولت های روم، چین و هند به پیمانه بی سابقه توسعه یافت. چون سرزمین کوشانی ها در محل تقاطع راه های تجارتی مخصوصاً راه معروف ابریشم قرار داشت، طبعاً از این تبادلات به درجه اول مستفید می گردید. چنانچه آثاری که از خرابه های بگرام پایتخت کنیشکا در شمال کابل به دست آمده از وجود امتعه و پیداوار چین، هند، سوریه، مصر و روم در آنجا حکایت می کند و بخش بزرگ آثار باستان شناسی که در افغانستان کشف شده مربوط به این عصر است.

پیشنهاد کاربران

شهرام ( شه رام ) کلماتی که شه ( شاه ) دارنند. تورکی هستند. مثل شاه. پادشاه. شهزاده. شهبانو. شاهنشاه ( شاه هان شاه ) . شاهزاد. شهروز. شهرزاد رام. کلماتی که رام دارنند. تورکی هستند. مثل رام شیر. رامسر. رامهرمز. رامبد. رامتین. رامین. شهرام. مهرام. بهرام. کهرام. . بایرام. پارام ( روستایی در اهر. پارام پارچا ) سرام. بگرام ( بقرام. بغرام ) بغرام ( بغ رام. . بغ مثل بغلان ( بغ لان. . لان مثل زنگی لان. گی لان. ساوآلان. ایلان قافلان. اسلان. یالان. پالان. بالان ( تله )

بگرام یا بقرام یا بغرام؟؟؟؟در فارسی غین و قاف نیست به خاطر آن به قوقوشی ( پرنده ی قودر تورکی ) می گویند گوگوش ( بعد چون می بینند. گوگوش معنایی ندارد. می گویند. گوگوش اسم پسرانه ارمنی است ) یا به کلمه ی قور ( جرقه های آتش در تورکی، شراره ) می گویند. گر وفعل گر گرفتگی ( پوشلنماق در زمان یائسگی ) را می سازنند. بغرام ( بغ رام ) بغ مثل بغلان ( بغ لان هر کلمه ای آخرش لان باشد. تورکی است. مثل ساوآلان. زنگی لان. گی لان. میلان ) هر کلمه ایی رام داشته باشد. تورکی است. مثل شهرام. بهرام. مهرام. کهرام. بایرام. پارام. رامهرمز ( هرمزگان ) . رامشیر. رامبد. رامتین. . . . بگرام. بقرام. بغرام اسم تورکی است.


کلمات دیگر: