کلمه جو
صفحه اصلی

پیشخور کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیش خوردن پیش خورد کردن .

لغت نامه دهخدا

پیشخور کردن. [ خوَرْ / خُرْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیش خوردن. پیشخورد کردن. رجوع به پیشخورد شود.

پیشنهاد کاربران

گرفتن و صرف کردن تمام یا قسمتی از حقوق مقرری به رسم مساعده و پیشکی پیش خورد


کلمات دیگر: