بصری محدث است
ابو حمدان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابوحمدان. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) بصری. محدث است.
ابوحمدان. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) حکم بن عبداﷲ. محدث است.
ابوحمدان. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) دلال. رجوع به طیب بن اسماعیل بن ابراهیم الذهلی شود.
ابوحمدان. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) حکم بن عبداﷲ. محدث است.
ابوحمدان. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) دلال. رجوع به طیب بن اسماعیل بن ابراهیم الذهلی شود.
کلمات دیگر: