کلمه جو
صفحه اصلی

پلیسن

لغت نامه دهخدا

پلیسن. [ پ ِ س ُ ] ( اِخ ) پُل. ادیب معاصر لوئی چهاردهم متولد در بزیه. در 1626م. نظر برابطه بافو که پس از آنکه وی مورد خشم شاه گردید، پلیسن در دفاع از او یادداشت های فصیح و حاکی از جرأت و جسارت نگاشت و مدت پنج سال درزندان باستیل بسر برد ولی در آخر لوئی چهاردهم او را به عنوان وقایعنگار خویش برگزید. وی مؤلف تاری-خ آک-ادمی ( اقاذیمیا ) فرانسه است. و در 1693 درگذشت.


کلمات دیگر: