پلنتاین. [ پ ِ ل َ ی ِ ] ( اِ ) بارتنگ. بارهنگ. خنگ. خرگوشک. خرگوش. خرغول. خرغوله. چرغول و چرغون. جرغول. جرغوله. ریم آهنگ. ریم آهنج. مُری زبانک. زبان بره. لسان الحمل. نبروشه. خوبکلا. خِمخِم. تخم سپید. بردوسلام. خَبیدَه. ابلنتاین. ( ذیل قوامیس عرب تألیف دزی ج 1 ص 3 ).
پلنتاین
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر: