کلمه جو
صفحه اصلی

باشومون

لغت نامه دهخدا

باشومون. [ ش ُ م ُ ] ( اِخ )از نمایندگان پارلمان و از ادبای فرانسوی که در پاریس تولد یافت و در همان شهر درگذشت ( 1624 - 1702 م. ). اشعار او در سال 1755 م. گردآوری و چاپ شده است.

باشومون. [ ش ُ م ُ ] ( اِخ ) ادیب فرانسوی که در 1690 م. درپاریس متولد شد و در 1771 م. در همان شهر درگذشت.

باشومون . [ ش ُ م ُ ] (اِخ )از نمایندگان پارلمان و از ادبای فرانسوی که در پاریس تولد یافت و در همان شهر درگذشت (1624 - 1702 م .). اشعار او در سال 1755 م . گردآوری و چاپ شده است .


باشومون . [ ش ُ م ُ ] (اِخ ) ادیب فرانسوی که در 1690 م . درپاریس متولد شد و در 1771 م . در همان شهر درگذشت .



کلمات دیگر: