جستجو كردن , درخواست عقبنشينى , تقاضاى عقبنشينى , درخواست ترك وطن , تقاضاى ترك منطقه
استجلاء
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
استجلاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) دیدن. || طلب ظهور امری کردن. || روشن و مجلی ساختن. ( غیاث ).
دانشنامه آزاد فارسی
اِسْتِجْلاء
(در لغت به معنی دیدن و طلب ظهور امری) اصطلاحی عرفانی در مقابل اصطلاح جلاء. عارفان ظهور ذات اقدس در مظاهر و تعیّنات را استجلاء و ظهور آن در حاقّ ذات را جلاء می خوانند. از این منظر، استجلاء نتیجۀ حبّ ذاتی حضرت حق برای بروز و ظهور است، و آفرینش عوالم نیز، سراسر نتیجۀ همین استجلاء ذات است.
(در لغت به معنی دیدن و طلب ظهور امری) اصطلاحی عرفانی در مقابل اصطلاح جلاء. عارفان ظهور ذات اقدس در مظاهر و تعیّنات را استجلاء و ظهور آن در حاقّ ذات را جلاء می خوانند. از این منظر، استجلاء نتیجۀ حبّ ذاتی حضرت حق برای بروز و ظهور است، و آفرینش عوالم نیز، سراسر نتیجۀ همین استجلاء ذات است.
wikijoo: استجلاء
کلمات دیگر: