کلمه جو
صفحه اصلی

طرفسه

لغت نامه دهخدا

( طرفسة ) طرفسة. [ طَ ف َ س َ] ( ع مص ) تیز نگریستن. || بشکستن نگاه را. || پوشیدن جامه های بسیار. || تاریک گردیدن شب : طرفس اللیل. || تیره گشتن آبخور: طرفس المورد. || بسیار شدن آیندگان بر آبخور: طرفس الماء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

طرفسة. [ طَ ف َ س َ] (ع مص ) تیز نگریستن . || بشکستن نگاه را. || پوشیدن جامه های بسیار. || تاریک گردیدن شب : طرفس اللیل . || تیره گشتن آبخور: طرفس المورد. || بسیار شدن آیندگان بر آبخور: طرفس الماء. (منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: