کلمه جو
صفحه اصلی

عذال

فرهنگ فارسی

جمع عاذل

لغت نامه دهخدا

عذال. [ ع َذْ ذا ] ( ع ص ) بسیار نکوهش کننده. ( قطرالمحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

عذال. [ ع ُذْ ذا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عاذل. رجوع به عاذل شود.

عذال . [ ع َذْ ذا ] (ع ص ) بسیار نکوهش کننده . (قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


عذال . [ ع ُذْ ذا ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاذل . رجوع به عاذل شود.



کلمات دیگر: