کلمه جو
صفحه اصلی

صرفندی

لغت نامه دهخدا

صرفندی. [ ص َ ف َ] ( ص نسبی ) نسبت است بصرفندة. رجوع بدان لغت شود.

صرفندی. [ ص َ ف َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن اسحاق بن ابی الدرداء صرفندی انصاری مکنی به ابواسحاق. وی به دمشق از ابی عبداﷲ معاویةبن صالح اشعری و محمدبن عبدالرحمان بن اشعث و عمربن نصر عبسی و یزیدبن محمدبن عبدالصمد و ابوجعفر محمدبن یعقوب بن حبیب و ابوزرعه دمشقی و عباس بن ولید و بکاربن قتیبه و جز آنان حدیث شنید. از او ابوالحسین بن جمیع و عبداﷲبن علی بن عبدالرحمان بن ابی العجائز و شهاب بن محمدبن شهاب صوری روایت کنند. ( معجم البلدان ذیل کلمه صرفندة ).

صرفندی. [ ص َ ف َ ] ( اِخ ) محمدبن ابراهیم بن محمدبن رواحةبن محمدبن نعمان بن بشیر انصاری. وی به دمشق از ابامهر حدیث شنید و از او ابراهیم بن اسحاق بن ابی الدرداء و ابوبکر محمدبن یوسف روایت کنند. ( معجم البلدان ذیل صرفندة ).

صرفندی. [ ص َ ف َ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن ابراهیم بن محمدبن نعمان انصاری. وی به دمشق و جز دمشق از ابوعمرو موسی بن عیسی بن منذر حمصی حدیث گفت. از وی ابوالحسن بن احمدبن عبدالرحمان ملطی روایت کند. ابوالحسین رازی به دمشق از وی حدیث نوشت و گوید وی از مردم صرفندة است و آن حصنی است بین صور صیداء بر ساحل و بسیار به دمشق می آمد و بیرون می شد. ( معجم البلدان ذیل صرفندة ).

صرفندی. [ ص َ ف َ ] ( اِخ ) محمدبن رواحةبن محمدبن نعمان بن بشیر انصاری. وی به دمشق از ابامهر حدیث شنید و به سال 266 هَ. ق. حدیث گفت. از او ابراهیم بن اسحاق بن ابی الدرداء روایت کند. ( معجم البلدان ذیل صرفنده ).

صرفندی . [ ص َ ف َ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسحاق بن ابی الدرداء صرفندی انصاری مکنی به ابواسحاق . وی به دمشق از ابی عبداﷲ معاویةبن صالح اشعری و محمدبن عبدالرحمان بن اشعث و عمربن نصر عبسی و یزیدبن محمدبن عبدالصمد و ابوجعفر محمدبن یعقوب بن حبیب و ابوزرعه ٔ دمشقی و عباس بن ولید و بکاربن قتیبه و جز آنان حدیث شنید. از او ابوالحسین بن جمیع و عبداﷲبن علی بن عبدالرحمان بن ابی العجائز و شهاب بن محمدبن شهاب صوری روایت کنند. (معجم البلدان ذیل کلمه ٔ صرفندة).


صرفندی . [ ص َ ف َ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم بن محمدبن رواحةبن محمدبن نعمان بن بشیر انصاری . وی به دمشق از ابامهر حدیث شنید و از او ابراهیم بن اسحاق بن ابی الدرداء و ابوبکر محمدبن یوسف روایت کنند. (معجم البلدان ذیل صرفندة).


صرفندی . [ ص َ ف َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن ابراهیم بن محمدبن نعمان انصاری . وی به دمشق و جز دمشق از ابوعمرو موسی بن عیسی بن منذر حمصی حدیث گفت . از وی ابوالحسن بن احمدبن عبدالرحمان ملطی روایت کند. ابوالحسین رازی به دمشق از وی حدیث نوشت و گوید وی از مردم صرفندة است و آن حصنی است بین صور صیداء بر ساحل و بسیار به دمشق می آمد و بیرون می شد. (معجم البلدان ذیل صرفندة).


صرفندی . [ ص َ ف َ ] (اِخ ) محمدبن رواحةبن محمدبن نعمان بن بشیر انصاری . وی به دمشق از ابامهر حدیث شنید و به سال 266 هَ . ق . حدیث گفت . از او ابراهیم بن اسحاق بن ابی الدرداء روایت کند. (معجم البلدان ذیل صرفنده ).


صرفندی . [ ص َ ف َ] (ص نسبی ) نسبت است بصرفندة. رجوع بدان لغت شود.



کلمات دیگر: