( فعل .جمع مذکر امر حاضر ) را ه دهید . یکسو شوید ( نقیبان عرب پیشاپیش شاهان این کلمه را تکرار می کردند : شده فیروزه گردون خروشان . زبانگ طرقوی سبزپوشان . ( اسرارنامه عطار ) یا طرقوا زدن . ( مصدر ) طرقوا . گفتن نقیبان . یا طرقوا زن . (صفت ) آنکه پیشاپیش شاهان و امیران طرقوا گوید و مردم را از راه بیکسو کند چاووش : با سایه رکاب محمد عنان در آر تاطرقوا زنان تو گردند اصفیا . ( خاقانی ) یا طرقوا گو ( ی ) زن . باخر یبهم چنان میشد علو جوی ملایک صد هزاران طرقوا گری . ( اسرارنامه عطار )
صیغه امر حاضر است بمعنی راه دهید و یکسو شوید .
صیغه امر حاضر است بمعنی راه دهید و یکسو شوید .