مانند عذرا مجازا زیبا صورت
عذراوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عذراوش. [ ع َ وَ ] ( ص مرکب ) مانند عذرا. مجازاً، زیبا صورت :
سرمست عشق سرکشی خاکستری در آتشی
در ششدر عذراوشی صد خون عذرا ریخته.
سرمست عشق سرکشی خاکستری در آتشی
در ششدر عذراوشی صد خون عذرا ریخته.
خاقانی.
کلمات دیگر: