صرعان .[ ص ِ ] (ع اِ) دو مرد کشتی گیر. دو حریف . یقال : هما صرعان ؛ ای حریفان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
صرعان
لغت نامه دهخدا
صرعان. [ ص َ ] ( ع اِ ) دو گله شتر که یکی از آنها می آید و دیگری میرود. ( منتهی الارب ). || بامداد و شبانگاه. ( مهذب الاسماء ). یعنی از بامداد تا زوال یک صرع است و از زوال تا غروب صرع دیگر. ( منتهی الارب ). || روز و شب. ( منتهی الارب ). || دو حال و دو وضع. ( ناظم الاطباء ).
صرعان.[ ص ِ ] ( ع اِ ) دو مرد کشتی گیر. دو حریف. یقال : هما صرعان ؛ ای حریفان. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
صرعان.[ ص ِ ] ( ع اِ ) دو مرد کشتی گیر. دو حریف. یقال : هما صرعان ؛ ای حریفان. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
صرعان . [ ص َ ] (ع اِ) دو گله ٔ شتر که یکی از آنها می آید و دیگری میرود. (منتهی الارب ). || بامداد و شبانگاه . (مهذب الاسماء). یعنی از بامداد تا زوال یک صرع است و از زوال تا غروب صرع دیگر. (منتهی الارب ). || روز و شب . (منتهی الارب ). || دو حال و دو وضع. (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: