<div class="boxBd">شاه نیمروز. [ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سلطان نیمه روز و آن کنایه از آفتاب است. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ).<br><hr>شاه نیمروز. [ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام حاکم سیستان ، زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند. ( ازبرهان ) ( ازآنندراج ).</div>

شاه نیمروز. [ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سلطان نیمه روز و آن کنایه از آفتاب است. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). شاه نیمروز. [ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام حاکم سیستان ، زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند. ( ازبرهان ) ( ازآنندراج ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">نام حاکم سیستان زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند .</div>

نام حاکم سیستان زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند .

فرهنگ فارسی

<p><span class=""hl"">شاه نیمروز.</span> [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سلطان نیمه ٔ روز و آن کنایه از آفتاب است . (از برهان قاطع) (از آنندراج ).<br></p>

شاه نیمروز. [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سلطان نیمه ٔ روز و آن کنایه از آفتاب است . (از برهان قاطع) (از آنندراج ).

<p><span class=""hl"">شاه نیمروز.</span> [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام حاکم سیستان ، زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند. (ازبرهان ) (ازآنندراج ).<br></p>

شاه نیمروز. [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام حاکم سیستان ، زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند. (ازبرهان ) (ازآنندراج ).