کلمه جو
صفحه اصلی

سرحدی

فارسی به انگلیسی

frontier, [ext.] land


دانشنامه عمومی

.طایفه سرحدی, مردم این طایفه، تیزهوش ونیز تبحر خاصی در امر ردیابی دارند. این خصیصه به دلیل نوع زندگی ومکان زیست آن هابطورفطری و اکتسابی تقویت شده است؛ که بدون تردید همواره دستخوش حمله وهجوم قبایل ناامن همجوار قرار می گرفته اند.درکتاب احیا الملوک در مورد سرحد چنین بیان شده است. چون ملک را از سپردن وکالت امور سیستان به سلطان احمد گران آمد، ترک ترقون کرده، راهی سرحد شد و دو سال در آنجا ماند وعاقبت به هند رفت.احمد سلطان مدت هشت سال در سیستان حکومت کرد و همواره سرحدیان با وی جنگیدند تا از حکومت خلع و به جای وی محمد سلطان اولاش آغلی به حکومت رسید.تعدادی ازسرحدی های سیستان سنی مذهب وشماری نیز شیعه هستند. در سال های ۵–۱۹۰۳ میلادی حسینا، سیاه مرد، شیردل سرحدی از بزرگان و ریش سفیدان این طایفه بوده اند. در این زمان سرحدی ها در روستاه های سیاه مرد، حسین، زینل، لطف ا... و همچنین روستای دیوانه سکونت داشته اند در حالی که تعداد قابل توجهی از آنان در کوهپایه های قائنات و حاشیه پشت دریاچه هامون مستقر بوده و همانند دامداران کوچ کننده، روزگار می گذرانند.در اواخر دوران حکومت زندیه و اوایل دوره قاجاریه، زمانی که دامنه ناامنی به منطقه سرحد رسید، این طایفه ترجیح داد تا به مکان های امن تری در داخل سیستان کوچ کنند. اما تعداد قابل توجهی نیز به زادگاه اولیه خویش بازگشتند وبا سرسختی تمام در تنازع بقای خویش کوشیدند.
تیره بنده ای
تیره یارمحمد زائی
تیره جنابادی یا جون آبادی
تیره تمندانی
تیره ولانی
تیره نیکبخت
تیره ملک رییسی
تیره بندهی
تیره سالازهی
مهمترین تیره های وابسته به سرحدی را اینگونه برمی شمارند: *تیره سرحدی سنجری ریگان(کوهشاه)که از بزرگان و نسل سلطان حسین علی داد می باشند
دکتر علی جان آبادی،زاد سیستان.چاپ1358 شیراز.

دانشنامه آزاد فارسی

سرْحَدی
از گویش های بلوچی که در سرحد یعنی شهرهای زاهدان و خاش با توابع، به آن سخن می گویند. این گویش به مُکرانی بسیار نزدیک است و با آن دو گویش مهم از بلوچی در ایران را می سازند. صامت های سرحدی همانند صامت های فارسی است. مصوت های آن عبارت اند از: ü, u, i, e, a و مصوت مرکب /ey/ و /aw/. شمار عدد با شمار جمع تطابق دارد. در حالت ملکی نشانة ملکیت -i است: مضاف الیه قبل از مضاف می آید و نشانة آن -e است komade kili «کلید کُمد»؛ صفت قبل از اسم می آید و نشانه اش in است: tuhinges «خانة بزرگ» تغییر و تبدیل های آوایی در سرحدی به قرار زیر است: تبدیل /i/ به /e/ dohtag «دختر»، تبدیل /f/ به /p/ در napt «نفت»، napar «نفر»، شناسة اول شخص مفرد در سرحدی برای ماضی -on به جای -om است: derton «پاره کردم»؛ شناسة دوم شخص مفرد برای ماضیِ همانند شناسة سوم شخص مفرد برای مضارع استمراری است: dert-e «پاره کردی». برخی از واژگان سرحدی: zahg «بچه»، morg «پرنده»، bazzag «بیچاره» و pet «پدر».
50010800

پیشنهاد کاربران

مرز

( سَ حَ دد ) ( ص نسبی ) در نواحی جنوب ایران و استان هرمزگان به افراد غیربومی نسبت داده می شود. || سرحد به معنی حد فاصل در زمین مشترک است و صفت سرحدی به افرادی گفته می شود که در خارج از مرز بومی هرمزگان زندگی می کنند. || رجوع شود به سرحد.


کلمات دیگر: