صفحه اصلی
سرد گو
بستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
سرد بیان سود گری
لغت نامه دهخدا
سردگو. [ س َ ] ( نف مرکب ) سردبیان. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). سردگوی.
کلمات دیگر: