کلمه جو
صفحه اصلی

دریئه

لغت نامه دهخدا

( دریئة ) دریئة. [ دَ ءَ] ( ع اِ ) حلقه ای که به تیر و نیزه بربایند آن را برای آموختن. ( منتهی الارب ). چیزی که بر آن تیر و نیزه اندازند برای آموختن. ( ناظم الاطباء ). حلقه ای که بر آن تیراندازی را آموزند. ( از اقرب الموارد ). حلقه که تیرانداز آن را برای آموختن تیراندازی هدف قرار دهد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ستور و جز آن که در پس آن تیرانداز پنهان شود جهت انداختن صید را. ( منتهی الارب ). شتر و آنچه شکارچی در پس آن مخفی شود تا از شکار پنهان باشد و در موقع مناسب شکار را بزند. ( از اقرب الموارد ). دَریَّة. و رجوع به دریة شود.

دریئة. [ دَ ءَ] (ع اِ) حلقه ای که به تیر و نیزه بربایند آن را برای آموختن . (منتهی الارب ). چیزی که بر آن تیر و نیزه اندازند برای آموختن . (ناظم الاطباء). حلقه ای که بر آن تیراندازی را آموزند. (از اقرب الموارد). حلقه که تیرانداز آن را برای آموختن تیراندازی هدف قرار دهد. (یادداشت مرحوم دهخدا). || ستور و جز آن که در پس آن تیرانداز پنهان شود جهت انداختن صید را. (منتهی الارب ). شتر و آنچه شکارچی در پس آن مخفی شود تا از شکار پنهان باشد و در موقع مناسب شکار را بزند. (از اقرب الموارد). دَریَّة. و رجوع به دریة شود.



کلمات دیگر: