کلمه جو
صفحه اصلی

رناء

لغت نامه دهخدا

رناء. [ رَ ] ( ع اِ ) جمال. ( متن اللغة ).

رناء. [ رُ ] ( ع اِ ) آواز. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || طرب و نشاط. ( منتهی الارب ). طرب. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). ج ، اَرْنیة. ( متن اللغة ).

رناء. [ رَن ْ نا ] ( ع ص ) مرد پیوسته نگران بسوی زنان. ( از منتهی الارب ). آنکه پیوسته بسوی زنان نگرد. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

رناء. [ رَ ] (ع اِ) جمال . (متن اللغة).


رناء. [ رَن ْ نا ] (ع ص ) مرد پیوسته نگران بسوی زنان . (از منتهی الارب ). آنکه پیوسته بسوی زنان نگرد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).


رناء. [ رُ ] (ع اِ) آواز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || طرب و نشاط. (منتهی الارب ). طرب . (اقرب الموارد) (متن اللغة). ج ، اَرْنیة. (متن اللغة).



کلمات دیگر: