کلمه جو
صفحه اصلی

سردقه

فرهنگ فارسی

سراپرده کردن خانه را مسردق کردن

لغت نامه دهخدا

( سردقة ) سردقة. [ س َ دَ ق َ ] ( ع مص ) سراپرده کردن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). خانه را مسردق کردن. ( اقرب الموارد ).

سردقة. [ س َ دَ ق َ ] (ع مص ) سراپرده کردن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). خانه را مسردق کردن . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: