کلمه جو
صفحه اصلی

زیفن

لغت نامه دهخدا

زیفن . [ ی َ ] (ع ص ) دراز و سخت . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.


زیفن. [ ی َ ] ( ع ص ) دراز و سخت. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده بعد شود.

زیفن. [ ف َن ن ] ( ع ص ) دراز و سخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

زیفن . [ ف َن ن ] (ع ص ) دراز و سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: