پرتاب , انداختن , پرت کردن , افکندن , ويران کردن , بالا انداختن , دستخوش اواج شدن , متلا طم شدن , تلا طم
رمیه
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رمیة. [ رَ می ی َ ] ( ع اِ ) شکاربه تیر افکنده ، و منه الحدیث : یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیة؛ یعنی در دین درآمدند و زود ازآن برون شدند و اثری از دین ندارند چنانکه تیر در صید نشست و صاف از آن بیرون رفت و به چیزی از آن صید آلوده نگشت. ( منتهی الارب ). شکار به تیر افکنده خواه نر باشد خواه ماده ، و یقال : «بئس الرمیة الارنب »؛ ای بئس الصید مما یرمی الارانب. ج ، رَمایا. ( از اقرب الموارد ). || زیادت. فزونی. ( از متن اللغة ).
رمیة. [ رَ می ی َ ] (ع اِ) شکاربه تیر افکنده ، و منه الحدیث : یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیة؛ یعنی در دین درآمدند و زود ازآن برون شدند و اثری از دین ندارند چنانکه تیر در صید نشست و صاف از آن بیرون رفت و به چیزی از آن صید آلوده نگشت . (منتهی الارب ). شکار به تیر افکنده خواه نر باشد خواه ماده ، و یقال : «بئس الرمیة الارنب »؛ ای بئس الصید مما یرمی الارانب . ج ، رَمایا. (از اقرب الموارد). || زیادت . فزونی . (از متن اللغة).
رمیة. [ رَم ْ ی َ ] (ع اِ) یک بار انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک بارتیر انداختن . (ناظم الاطباء). || یک پرتاب تیر و مانند آن ، و قولهم : رمیة مِن غیر رام ؛ در امری گویند که ناگاه رسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رُب َّ رمیة مِن غیر رام ؛ ای رُب َّ رمیة مصیبة من رام مخطی ٔ، و این مثلی است در مورد کسی که کاری را درست انجام دهد و حال آنکه عادت وی خطا کردن باشد. (از اقرب الموارد) : اعیان درگاه را این حدیث سخیف نمود و لکن رمیة من غیر رام افتاد. (تاریخ بیهقی ).
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان سید ولی الدین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۶ نفر (۴خانوار) بوده است.