به رنگ و سیرت و حال درویشان درویش صفت
درویش رنگ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
درویش رنگ. [ دَرْ رَ ] ( ص مرکب ) به رنگ و سیرت و حال درویشان. درویش صفت :
چو دید آن خردمند درویش رنگ
که بنشست و برخاست بختش به جنگ.
چو دید آن خردمند درویش رنگ
که بنشست و برخاست بختش به جنگ.
سعدی.
کلمات دیگر: