کلمه جو
صفحه اصلی

شلشال

لغت نامه دهخدا

شلشال. [ ش َ ] ( ع اِمص ) پراکنده و متفرق انداختگی کمیز و جز آن ( اسم است شلشلة را ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

شلشال. [ ش َ ] ( ع مص ) چکانیدن کمیز خود را و متفرق و پریشان انداختن آنرا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || چکانیدن آب را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

شلشال . [ ش َ ] (ع اِمص ) پراکنده و متفرق انداختگی کمیز و جز آن (اسم است شلشلة را). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


شلشال . [ ش َ ] (ع مص ) چکانیدن کمیز خود را و متفرق و پریشان انداختن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چکانیدن آب را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: