کلمه جو
صفحه اصلی

رماضه

لغت نامه دهخدا

( رماضة ) رماضة. [ رَ ض َ ] ( ع مص ) تند و تیز شدن. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || رمض النصل رماضةً؛ پیکان میان دو سنگ هموار نهاده کوفت تا تنگ و تیز گردید. ( منتهی الارب ).

رماضة. [ رَ ض َ ] (ع مص ) تند و تیز شدن . (اقرب الموارد) (المنجد). || رمض النصل رماضةً؛ پیکان میان دو سنگ هموار نهاده کوفت تا تنگ و تیز گردید. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: