کلمه جو
صفحه اصلی

نگاهیدن

لغت نامه دهخدا

نگاهیدن. [ ن ِ دَ ] ( مص ) دیدن. نگاه کردن. ( آنندراج ). سپردن و نگریستن و نظر کردن و دیدن و دادن برای نگاه داری و محافظت و پاسبانی کردن. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

To look at s. th/s. b


کلمات دیگر: