مترادف ترور : آدمکشی، قتل، وحشت، خوف، هراس
برابر پارسی : کشتن، هراس، ترس بسیار، بیم، آدمکشی
terror
assassination
آدمکشی، قتل
وحشت، خوف، هراس
۱. آدمکشی، قتل،
۲. وحشت، خوف، هراس
ترور. [ ت ِ رُ، رْ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از فرانسه و بمعنی قتل سیاسی بوسیله ٔ اسلحه در فارسی متداول شده است . تازیان معاصر اِهراق را بجای ترور بکار برند و این کلمه در فرانسه بمعنی وحشت و خوف آمده و حکومت ترور هم اصول حکومت انقلابی است که پس از سقوط ژیروندنها (از 31 مه 1793 تا 1794 م .) در فرانسه مستقر گردید و اعدامهای سیاسی فراوانی را متضمن بود. رجوع به تروریست شود.
ترور. [ ت ُ ] (ع مص ) بریده شدن و بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). لازم است و متعدی . (آنندراج ). || دور افتادن از شهر خویش . || بیرون افتادن استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ساقط شدن دست . (منتهی الارب ). || فربه و با گوشت شدن . (آنندراج ). به همه ٔ معانی . رجوع به تر [ ت َ ر ر ] شود.